زندگی نامه اصغر قندچی پدر کامیون سازی ایران و بنیان گذار ایران کاوه
اصغر قندچی کیست ؟
احتمالا نام کارخانه ی ایران کاوه را شنیده اید و اگر نام آن را نشنیده باشید ، در هنگام سفر ،کامیون های ماک را در جاده ها دیده اید که چطور با 70 سال قدمت هنوز در حال کار کردن هستند ، اما آیا میدانید سازنده این کامیون ها چه کسی است ؟ نه تنها شما ، بلکه بسیاری از سیاسیون و اقتصاد دانان کشور نیز با این فرد بزرگ آشنایی ندارند .
برای الگو قرار دادن زندگی دیگران حتما لازم نیست جویای افراد خارجی باشیم ، در کشور خودمان قهرمان هایی هستند که همه ی زندگی خود را وقف خدمت به کشورشان کرده اند ، یکی از این قهرمانان بزرگ آقای اصغر قندچی است ، اصغر قندچی موسس کارخانه ی ایران کاوه ، پدر صنعت کامیون سازی ایران و از موفق ترین کارآفرینان کشور می باشد ، متاسفانه اصغر قندچی در تاریخ 7 مرداد 98 در سن 91 سالگی ، پس از سال ها تلاش بی وقفه در زمینه ی صنعت خودرو سازی سنگین کشور دار فانی را وداع گفت و به دیار باقی شتافت . با ساران آکادمی همراه باشید تا زندگی نامه اصغر قندچی این بزرگ مرد صنعت کشور را باهم مطالعه کنیم :
دوران کودکی و جوانی اصغر قندچی چگونه گذشت ؟
اصغر قندچی متولد سال 1307 در محله قنات آباد تهران بود ، پدرش وکیل و درس خوانده بود و آرزو داشت که پسرش نیز شغل وکالت را ادامه بدهد ، اما اصغر بر خلاف خواهر برادر هایش به درس خواندن هیچ علاقه ای نشان نمیداد و همواره از مدرسه گریزان بود ، به گفته ی خودش ، تحصیلات او به 7 کلاس بیشتر نمیرسید ، در عوض تمام عشق و علاقه ی اصغر قندچی به کار های فنی مثل مکانیکی و آهنگری بود ( یادتان باشد که همه چیز تحصیلات آکادمیک نیست ، به دنبال این باشید که در چه چیزی استعداد دارید ) ، لازم به ذکر است که ” احمد قندچی ” برادرش ، یکی از سه شهید 16 آذر در سال 1332 است که همان طور که میدانید این روز را به نام روز دانشجو ثبت کرده اند .
اصغر قندچی از کودکی عاشق کار کردن بود ، آشنایی او با بازار کار و مکانیکی خودرو هم به آن صورت بود که یک روز از یکی از مستاجرانش خواست که او را به کارگاهش ببرد و از آن روز فهمید که عاشق کار های مکانیکی و آهنگری است ، بعد از آن وارد تشکیلاتی شد که استاد کارهایش خارجی بودند ، یکی از آن ها آلمانی و دیگری روس بود ، در آن جا توانست تجربیات بسیاری درباره ساخت قطعات بدست آورد ، در این هنگام اصغر 16 ساله بود که تصمیم گرفت کارگاه کوچکی به اندازه 9 متر برای خود داشته باشد ، او در کارگاهش به ساخت قطعات کوچک مشغول بود و سرانجام در 20 سالگی توانست قطعات بزرگتری بسازد و به ساخت قطعات کامیون رسید ، این درست زمانی بود که میگفتند ایرانی ها توانایی ساخت این قطعات را ندارند ، اما اصغر قندچی ثابت کرد که حتی با نبود امکانات هم میتوانیم و هیچ چیز مانع ما برای انجام چیزی که می خواهیم نیست جز خود ما .
بدون هیچ سرمایه ای شروع کرد
قندچی زمانی که در کنار اوستا کار خود فعالیت می کرد حقوق چندانی دریافت نمی کرد و حتی به قول خود او اکثر مواقع حقوقی دریافت نمی کرد، او در این باره می گوید :
یک اوستا داشتم اصلاً مزد نمیداد. خدا رحمتش کند میگفت برو شب جمعه همه را یکجا میدهم. من هم به همین امید میرفتم و آن شب جمعه هیچ وقت نمیرسید. اگر هم میداد ماهی ششهفت قرون بهم میداد. با این وضع من کسب و کار مستقل خودم را شروع کردم و بدون سرمایه هم شروع کردم برقی را که لازم داشتم از روی لطف و محبت رایگان به من دادند ، گاراژ ها همه سرقفلی داشتند اما من بدون سرقفلی گرفتم.
“عکس از بیت ران”
شروع دوران طلایی
در دهه 40 بود که اصغر قندچی ناجی وزارت اقتصاد شد ، در آن زمان ، شاه به وزیر اقتصاد یک اولتیماتوم 6 ماهه برای ساخت خودرو داده بود ، بدین ترتیب معاون وزیر وقت اقتصاد به گاراژی در دروازه قزوین رفتند به این امید که فردی را پیدا کنند تا بتواند ماشین بسازد و در نهایت به اصغر قندچی رسیدند و او نیز آن ها را ناامید نکرد.
در این زمان اصغر قندچی صاحب گاراژ بزرگی بود که در آن جا قطعاتی که توسط حسین میردامادی از آمریکا وارد میشد را در گاراژ مونتاژ میکرد ، اما این تنها کاری نبود که انجام میداد ، قندچی قطعات را با توجه به وضعیت جاده های ایران تغییر میداد ، به عنوان مثال فاصله ی بین پمپ بنزین ها در جاده های ایران طولانی بود ، بدین ترتیب ظرفیت باک های بنزین را افزایش میداد یا ماک هایی که وارد ایران میشد شاسی های کوتاهی داشتند ، بدلیل اینکه جاده ها در ایران نا هموار بود ، شاسی های ماک ها را بلند تر میکرد ، و همین چاشنی خلاقیت و نوآوری در کارش یکی از دلایل اصلی موفقیت قندچی بود .
وزیر اقتصاد وقت و معاونش وقتی همچین ابتکاراتی را در گوشه گاراژی در دروازه قزوین دیدند شگفت زده شدند ، چون کاری که اصغر قندچی میکرد دقیقا مطابق با نیاز کشور بود ، در همان گاراژ وزیر اقتصاد وقت ، پروانه ساخت کامیون را به نام آقای اصغر قندچی نوشت و به او تقدیم کرد ، این یکی از بزرگترین موفقیت های قندچی محسوب میشد همچنین شروعی بود برای موفقیت های بزرگتر .
پس از آن قندچی تریلر های عظیم و کامیون های ساخت خود و همکارانش را برای معرفی صنایع ملی ایران در نمایشگاه قرار داد ، در روز افتتاح نمایشگاه ، محمدرضا پهلوی او را به سبب ابتکارات درخشانش مورد تشویق قرار دادند، محمدرضا پهلوی به هنگام بازدید از نمایشگاه هنگامی که به غرفه او رسید و متوجه شد که قندچی خود این ماشین هارا تولید می کند شگفت زده شد و در غرفه ی او چند دقیقه ای نشست و با اصغر قندچی گفت و گو کرد و در نهایت به او اجازه ی تاسیس کارخانه کامیون سازی را دادند .
قندچی با همکاری موثر سرمایه داری به نام آقای حسین میردامادی توانست پایه اولین کارخانه کامیون سازی را بنا نهد و این کارخانه را ” ایران کاوه ” نام گذاری کرد ، کامیون های ایران کاوه ترکیبی از واردات قطعات خارجی و قطعات ساخت داخل بود ، به دلیل تغییراتی که در کامیون ها با توجه به جاده های ایران وارد میکرد ، کامیون های تولیدی در ایران نسبت به کامیون های خارجی مشتری بیشتری داشت ، در سال 1356 ، در نمایشگاه خودرو سازی برلین ، قندچی جایزه بزرگ خوردو سازی را از آن خود کرد و این افتخار بزرگی بود برای صنعت خودرو سازی ایران .
“عکس از بیت ران”
انتخاب نام ایران کاوه
قندچی به اصغر آهنگر معروف بود و به این دلیل که به کاوه آهنگر علاقه زیادی داشت اسم ” ایران کاوه ” را برای کارخانه خود انتخاب کرد، تولید کامیون در کارخانه او از هفته ای چند کامیون به روزانه 7 کامیون رسیده بود ایران کاوه به اندازه ای در میان کامیون داران معروف بود که تبدیل به پرفروش ترین شرکت کامیون سازی ایران شد و شرکت های وارد کننده توانایی رقابت با آن را نداشتند و مردم ترجیح می دادند از ایران کاوه خودرو خود را خریداری کنند چرا که جدا از بومی سازی شدن کامیون ها دسترسی به قطعات آن ها بسیار راحت تر از رقبا بود.
دوران بعد از انقلاب
بعد از آن که انقلاب شد ، کارخانه ایران کاوه به نفع بنیاد مستضعفان مصادره و ملی شد ، امروزه این کارخانه به نام سایپا دیزل جزئی از کارخانه سایپا است و این برای اصغر قندچی شکست بزرگی محسوب میشد ، در بهمن 57 زمانی که انقلاب شد قندچی به آمریکا رفته بود او که 4000 سفارش تولید کامیون داشت و این تعداد بسیار سنگین بود به آنجا رفته بود این سفارش هارا لغو کند دوستانش در آمریکا از او خواستند که به ایران بازنگردد و اگر پول هم ندارد آن ها در اختیارش قرار دهند حتی برادرش از ایران با او تماس گرفت که به ایران بازنگرد اما قندچی مصمم بود که به ایران بازگردد و همین کار را هم کرد.
زمانی که به ایران بازگشت مستقیم به کارخانه خود رفت و با کارگر ها گفت و گو کرد، او به کارگرها گفت که انقلاب شده و ما تابع انقلاب هستیم، اما باید تولید خود را شروع کنیم در آن زمان تعدادی از وزارت صنابع در ایران کاوه بودند و به اصغر قندچی گفتند تولید کنید مشکلی نیست اما مدیریت را فراموش کنید، مالکیت را هم فراموش کنید، مدیر را هم خودمان انتخاب میکنیم.
قندچی قبول کرد و کنار کشید اما ایران کاوه به این ترتیب از بین رفت. او که برای شروه دوباره مصمم بود یک گروه دیگر تشکیل داد و در یک مجموعه کوچکتر مشغول به کار شد که آن را هم بعد از مدتی از او گرفتند!
او در این باره می گوید :
ایران کاوه مثل فرزندم بود که از من گرفتند.
همچنین در جریان جنگ ایران و عراق او با تعویض موتور تانک بر های روسی در ایران باعث ارتقا تانک بر ها شد و با حذف دود آنها از شناسایی آنها توسط دشمن جلوگیری کرد و جالب است بدانید به این دلیل که دولت پولی برای ارتقا این تانک بر ها نداشت او با هزینه شخصی یک موتور از خارج کشور آورد و بر روی تانک بر سوار کرد و مشکل دود بسیار آن را حل کرد، به گفته مدیران جنگ پس از این کار نبرد های ایران احیا شد به گونه ای که از دفتر امام خمینی مورد تشویق قرار گرفت و لوح تقدیری برای او ارسال کردند.
قندچی کار خود را از یک کارگاه 9 متری شروع کرد و سال ها به کمک پشتکار و تلاش 14 ساعته در شبانه روز توانست 2000 کارگر داشته باشد ، اکنون بسیاری از کارگر هایش خودشان استاد کار هستند و هر کدام 400 کارگر دارند ، قندچی در حالی از کارش کنار گذاشته شد که ایران کاوه تا 250 هزار متر مربع توسعه داده شده بود ، اکنون کامیون های اصغر قندچی با 70 سال سن جاده های کشور را زیر پا میگذارند و بار اصلی ساخت و ساز های پیشرفت کشور را به دوش میکشند.
اصغر قندچی تا پایان عمرش در یکی از کارگاه هایش کار می کرد و با اینکه سن بالایی داشت و نیاز مالی برای کار کردن نداشت در مورد دلیلش برای کار کردن در این سن می گوید :
بازنشسته کسانی هستند که زیر خاک می روند پس هروقت زیر خاک رفتی بازنشسته می شوی.
اگر بخواهیم بگوییم که راز موفقیت اصغر قندچی چه بود باید به این موارد اشاره کنیم :
- پیدا کردن علاقه و استعداد خود
- تلاش بی وقفه و پشتکار در جهت دنبال کردن استعدادش حتی با نبود امکانات و سرمایه اولیه
- ترکیب کار با خلاقیت و نوآوری در جهت رفع نیاز های موجود
- نا امید نشدن در هنگام شکست ها و ادامه دادن
بدون شک اصغر قندچی یکی از بزرگان صنعت کشور و شخصی است که در صنعت خودرویی کشور تاریخ ساز شد و اگر فضای کار از او گرفته نمی شد بدون شک صنعت خودرویی کشور را متحول می کرد همانطور که از همان ابتدا این کار را کرده بود.
او نماد فردی است که تا آخرین لحظات دست از تلاش و خدمت نکشیده.
روحش شاد و یادش گرامی
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
دوره های آموزشی مرتبط
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
مصادره .چاپیدن .خوردن.مفت بری.و نابودی.امان از ناتمام من امان از ناتمام تو و از همه مهمتر به نام نامی اسلام.